شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد

ساخت وبلاگ
جمهوري آذربايجان تازه به استقلال رسده بود. كشوري كه اكثريت مردم آن مسلمان و شيعي‌مذهب بودند و نيز با درصد بسيار بالايي از مردمان ايران، به خصوص شمال‌غرب كشور، زبان و فرهنگ مشترك داشت.طبيعي است كه در چنين شرايطي، رابطه‌ها و رفت‌وآمدها بسيار مي‌شود و اهالي فرهنگ، شعر، ادب و هنر، بيش‌تر به رفت‌وآمد و ارتباط فرهنگي و هنري مي‌پردازند. از قرار معلوم، تصميم گرفته شده بود عده‌اي از شاعران استان‌هاي شمال‌غرب كشورمان به جمهوري آذربايجان فرستاده شوند. اصولاً در چنين مواردي، بايد شاعراني از سبك‌ها و ژانرهاي مختلف اعزام بشوند و در ضمن، هر كدام از آنان در سبك و رشته‌ي مربوط به خود قوي‌ترين باشند تا بتوانند فرهنگ ما را بهتر معرفي كنند و افتخار بيافرينند.براي رسيدن به اين هدف، مسئولان فرهنگ كشور ما در سه استان ـ كه حال چهار استان شده ـ همه‌ي جوانب فرهنگي، ادبي و هنري را در نظر مي‌گرفتند، ولي متاسفانه چنين نكردند و شاعراني را انتخاب كردند كه بعضي‌هايشان از حد متوسط نيز بسيار پايين‌تر بودند و تنها امتيازشان اين بود كه در ميان تعدادي غزل و قصيده، چند تا نوحه هم سروده بودند. در ميان آنان شخصي از اهالي يكي از شهرستان‌هاي آذربايجان‌شرقي بود كه از قوم و خويش‌هاي مدير روزنامه‌مان به شمار مي‌رفت.اين شخص كشته‌ مرده‌ي مطرح شدن بود و به دليل بازنشستگي و داشتن اوقات فراغت زياد، اگر مي‌شنيد در آن سر دنيا قرار است چهار نفر شاعر جمع بشوند، به هر قيمتي و از هر طريقي كه شده خودش را به آن‌جا مي‌رساند تا از قافله عقب نماند. اين فرد از جمله كساني بود كه خودشان را «استاد» مي‌نامند تا ...!يكي از نورچشمي‌ها و مسافران اعزامي توسط ادارات، سازمان‌ها و نهادهاي فرهنگي آذربايجان‌شرقي هم همين شخص بود. يك روز كه براي ديد شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد...
ما را در سایت شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : okhtai بازدید : 21 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1402 ساعت: 16:29

صبح اوْلدو، هر طرف‌دن اوجالدي دوكان سسيخيردا چؤره‌ك آلان سسي، شلغم ساتان سسيگوپ- گوپ گورولدايير گئنه يوزلر بلندگوهر بير وانئت وئرير بئش- اوْن- ايرمي دوكان سسيائوده قادين ياتيب، سماوار ايشله‌مير هلهگلسه گون اوْرتا، قوْوزاناجاق استكان سسييوْخسول ائوينده عشق لال اوْلموش، سسي باتيبآنجاق سكوت دا يوْخ‌دور، اوجالميش يامان سسيگئت، بير قولاق ياتيرت خياوان لاردا آرخ‌لارايوْخ سو شيريلتي سي، گلير هردم سيچان سسيبير سئچگي وار قاباق دا، هله آلتي آي قاليرعرشه چاتيب شعار سسي، وعده، چاخان سسي«نفت دن ساواي» آدي ايله، اوْلوب صادر هر زاديمقالخير ياواش- ياواش بو ياماقلي تومان سسيبير جور عجيبه نعره‌لي خواننده‌لر گليبخوْش‌دور اوْلاردان انكرالاصوات، قابان سسي«شهريّه»- نين گله‌نده آدي، تيتره‌يه اوشاقآغلار، دئيه‌ر: «آنا! گئنه گلدي خوْخان سسي»ائولنمه‌يين گلير آدي، يوْخ تار- قاوال سؤزووام صحبتي وار اوْرتادا، هم هفتخوان سسي«آرش» قوْجالسادا، هله طبعي جوان قاليبسؤزده باهار تؤره‌لدير اوْ، وئرمز خزان سسي + نوشته شده در شنبه شانزدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 6:16 توسط سیامک آرش آزاد  |  شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد...
ما را در سایت شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : okhtai بازدید : 21 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1402 ساعت: 16:29

بنده در نتيجه‌ي بيش‌تر از 20 سال شنيدن و ديدن برنامه‌هاي صدا و سيماي مركز آذربايجان‌شرقي و نيز بيش‌تر از اين مقدار سال‌ها كار در تعدادي از مطبوعات استان و مطالعه‌ي ساير نشرياتي كه خودم در آن‌ها حضور نداشته‌ام، به جرأت مي‌توانم ادعا بكنم كه صدا و سيما و مطبوعات استان، شديدترين و بيش‌ترين لطمه‌ها را به ادبيات شمال‌غرب كشور و زبان تركي آذربايجاني، به خصوص در زمينه شعر زده‌اند.چنين به نظر مي‌رسد كه برنامه‌هاي صدا و سيما در كنترات و كنترل برخي افراد قرار گرفته است كه مي‌خواهند با كم‌ترين هزينه‌ها، فقط وقت را «پر» بكنند و چون افراد باسواد و توانا حاضر به كار مجاني و يا نزديك به آن نيستند، در نتيجه ميدان به دست كساني مي‌افتد كه عشق شهرت و مطرح شدن دارند، بدون اينكه هنر و سواد لازم را داشته باشند. اين قبيل افراد چيزهايي را به هم مي‌بافند و از طريق تلفن، براي صدا و سيما مي‌خوانند و از آن‌جا نيز پخش مي‌شود و نام اين بافتني‌هاي ناشيانه و غلط را «شعر» مي‌گذارند، بدون اينكه ملزومات شعري و صنايع ادبي در آن‌ها رعايت شده باشد. جالب است كه مجريان مربوطه، اين جور شاعران را «استاد» مي‌خوانند!مطبوعات منطقه نيز، آن زمان كه هنوز استفاده از مطالب سايت‌هاي اينترنتي براي پر كردن صفحه‌ها ممكن نبود، مجبور بودند با استفاده از مطالب و شعرهاي ارسالي، صفحه‌ها را به نحوي «پر» بكنند و در اين مورد نيز ـ مانند صدا و سيما ـ چون نمي‌خواستند دستمزدي پرداخت بكنند، مجبور مي‌شدند سختگيري و دقت را كنار بگذارند و تنها از نظر «سياسي» و لازم بودن يا ضرورت نداشتن «سانسور» به آن‌ها نگاه بكنند و اگر مي‌ديدند مطلبي «مورد» ندارد و دردسرساز نيست، في‌الفور با چاپ آن موافقت مي‌كردند، مگر اينكه تعداد مطالب رسيده به اندازه‌اي ا شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد...
ما را در سایت شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : okhtai بازدید : 20 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1402 ساعت: 16:29

شهريميزه قيش گلديقار گلدي- ياغيش گلديخياواني سئل توتدوآياغا قاليش گلدي!***قيش گليبدير تبريزهقار چاتير ايندي ديزهمسؤول‌لار آيين- شايينچون‌كي قار ياغماز ميزه!***قارغا دئيير: «قار- قارديزدن اوسته قالخيب قارهم تاكسي دربستي توتهم‌ده شوْفئره يالوار»!***سوْيوق‌دان توتولور ديلاوشاق‌لار قالميش سفيلساعت اوْن‌دا دئييرلر:«مدرسه اوْلسون تعطيل»!***دؤرد ساعت‌دير ياغير قارآغاريبدير دام- ديوارهواشناسي دئيير:گؤي‌ده آزجا بولوت وار»!***قار توتوبدور هر يانيباغلاييب اوْتوبانييوْل ‌مدير كلّي دئيير:«بس بو ميكروفون هاني؟!»***ماشين قاليرسا قاردادئمه: «مسؤول‌لار هاردا؟»عزيز قارداش! آزجا دؤزيوْل آچيلار باهاردا! + نوشته شده در جمعه یکم دی ۱۴۰۲ ساعت 15:10 توسط سیامک آرش آزاد  |  شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد...
ما را در سایت شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : okhtai بازدید : 23 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1402 ساعت: 13:54

مدير روزنامه، خلقيات به خصوصي داشت. از اشخاص كله‌شق و صاحب افكار مستقل متنفر بود و آدم‌هاي چاپلوس را روي چشم خود جا مي‌داد. در مورد كاركنان روزنامه، همه‌ي تلاش خودش را به كار مي‌برد تا آنان را تحقير بكند و از اين طريق، خودش را بزرگ جلوه بدهد. البته در اين مورد، احتياط را رعايت مي‌كرد و با كساني كه ممكن بود تحقير و توهين را تحمل نكنند، سياست كج‌دار مريز را در پيش مي‌گرفت و حتي در ظاهر نوعي احترام نيز به آنان قايل مي‌شد. در صحبت با اين گونه اشخاص، زياد راجع به خودش صحبت نمي‌كرد و معمولاً درباره‌ي پدرش، چاخان‌هايي تحويل مي‌داد، بدون اينكه متوجه باشد و يا اهميت بدهد كه، در سال‌هاي پيش از دهه‌ي 50 هجري شمسي، آن اندازه بزرگ نبود كه مردم آن هم‌ديگر ـ به خصوص يك روزنامه‌نگار ـ را نشناسند، آن هم در سال‌ها و دهه‌هايي كه كل كشور، به خصوص شهر ما به شدت سياسي بود و افراد، خيلي زود شناخته مي‌شدند. و احتمالاً جناب مدير، دچار نوعي «نارسيسم» و يا «خودشيفتگي» بود و يا در مورد خودش، به نوعي كمبودهاي فراوان حس مي‌كرد و همه‌ي تلاشش بر اين بود كه ديگران ـ به قول معروف ـ او را تحويل بگيرند.مدتي بود كه به من گير مي‌داد و مي‌گفت كه كارهايم از روي اصول و حساب و كتاب نيست و وظيفه‌ام را درست انجام نمي‌دهم. آن اندازه گير دادن‌ها را تكرار كرد كه بالاخره از دستش به تنگ آمدم و گفتم كه شعارپردازي و كلي‌گويي را كنار بگذارد و مواردي را كه من از روي اصول و حساب و كتاب كار نكرده و وظايفم را انجام نداده‌ام، يكي ـ يكي بگويد تا اگر عيبي دركارم هست، خودم هم متوجه بشوم و اصلاح بكنم.در جوابم چيزي گفت كه واقعاً نزديك بود از تعجب شاخ دربياورم. از نظر ايشان، ايراد من اين بود كه مثل بعضي‌ها، تملق نمي‌گفتم و از او تعريف شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد...
ما را در سایت شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : okhtai بازدید : 18 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1402 ساعت: 13:54

وقوع جنگ جهاني دوم، به پا خاستن اقوام مختلف ايراني براي به دست آوردن نوعي خودمختاري براي خود، از جمله در آذربايجان و كردستان، نهضت ملي شدن نفت، دخالت‌هاي انگلستان و شوروي سابق، ترورهاي سياسي، فعاليت‌هاي حزب‌ها و گروه‌هاي گوناگون، جواني و بي‌تجربگي محمدرضا شاه پهلوي و... موجب شده بودند رژيم شاهي نتواند كشور و مردم را به طور كامل كنترل بكند و نشانه‌هايي از آزادي ـ در واقع آنارشيسم ـ در همه جاي كشور به چشم مي‌خورد. طبيعي است كه در چنين اوضاعي، مطبوعات بي‌شماري هم به وجود مي‌آمدند و انتشار مي‌يافتند كه هر كدام، ساز خودشان را مي‌زدند و...همه‌ي رژيم‌هاي ديكتاتوري در همه جاي جهان، از بيداري و آگاهي مردمان خود وحشت دارند و بيش‌ترين تلاش‌ها را به كار مي‌برند تا جامعه را در تاريكي مطلق بي‌خبري و سكوت فرو ببرند و چون كتاب، مطبوعات، سينما و... هر كدام مي‌توانند در صورت درك وظيفه‌ي انساني و تاريخي خود جامعه را بيدار و آگاه بسازند، بنابراين حاكميت‌هاي ديكتاتوري و تماميت‌خواه، شديدترين و ترسناك‌ترين سانسورها را اعمال مي‌كنند و تنها به كتاب‌ها، مطبوعات و يا فيلم‌هاي طرفدار خود ـ و يا لااقل خنثي و بي‌بو و خاصيت ـ اجازه‌ي فعاليت مي‌دهند.رژيم پهلوي در زمان محمدرضا خان، تا اواسط سال 1332 قادر به اعمال شديد و كامل سانسور عليه مطبوعات نبود و تنها گروه‌هاي لومپن و چاقوكش را به سراغ گردانندگان آن‌ها مي‌فرستاد كه بزنند و بسوزانند و نابود بكنند. اما از 32 به بعد، ترسناك‌ترين سانسورها در ايران برقرار شد كه جريانش را همگان مي‌دانند.از 32 به بعد، تنها مطبوعاتي در ايران انتشار مي‌يافتند كه صاحبان و مديران آن‌ها به طور صددرصد وابسته به رژيم شاهي بودند و از «ساواك» دستور مي‌گرفتند و اطاعت مي‌كردند. اما با شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد...
ما را در سایت شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : okhtai بازدید : 21 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1402 ساعت: 13:54